نحوه کنترل هیجانات منفی کودک:خیلی از پدر و مادرها فکر میکنند چون والد هستند، حق دارند و میتوانند هیجانهای منفیشان را به هر شکلی ابراز کنند اما فرزندشان چنین حقی ندارد. در فرهنگ ما برخی اسم این باور اشتباه را احترام گذاشتن به والدین میدانند در حالی که پدر و مادرها به عنوان اولین الگوی فرزندشان قطعا در رفتارهای بعدی او تاثیرگذار هستند. این والدین، همانهایی هستند که میگویند من همه کار کردم اما نمیدانم چرا فرزندم رفتارهایش اینگونه است!
وینی کات، پزشک و روانشناس کودکان، میگوید: «هیجان خشم در کودکان برای باز پسگیری رابطه مادرانه است.» پس عجیب نیست که وقتی فرزندتان به شیوه صحیح غذای روحش را دریافت نمیکند، درصدد برقراری رابطه با شما از طریق توجه منفی باشد.برای اینکه بدانید برای کنترل هیجانات منفی کودک چه باید کرد، به این نکتهها توجه کنید.
این جملهها را به فرزندتان نگویید
تمام جملههایی که در کودکیتان شنیدهاید، با خود مرور کنید. جملههایی که خودمان حالا در زمان استیصال آنها را ناخودآگاه در مواجهه با فرزندمان به زبان میآوریم. جملههایی مانند:
- مثل بچهها رفتار نکن.
- اگر همین طور به گریه کردن ادامه بدی مطمئن باش برات چیزی که میخواهی، نمیخرم.(تهدید کردن)
- سریع برو تو اتاقت، دیگه اعصاب گریههات رو ندارم. هر وقت دیدی دیگه گریه نمیکنی، برگرد!
- خیلی بچه بدی شدی. دیگه مامان/بابای تو نیستم.
- مثل بچههای ضعیف رفتار نکن!
بیشتر بخوانید : نقش پدر در تربیت کودک
بارها و بارها از والدین شنیدهام خیلی از رفتارهای پدر و مادرشان برای آنها آزاردهنده بوده اما متاسفانه همان رفتارها را با فرزندشان بازآفرینی میکنند. بسیاری از ما در مواقع شادی در ابراز هیجانها خیلی راحتتریم اما کار به همدلی که میرسد، همه چیز برایمان سخت به نظر میآید اما یادتان باشد نحوه ابراز هیجانهای شما بر ابراز هیجانهای فرزندتان موثر است. والدینی که در ابراز هیجانها ضعیف هستند، فرزندانی با محرومیت هیجانی بار میآورند. چه بسیار نوجوانانی که با غم از دست دادن پدر و مادرشان کنار نمیآیند و حتی سالها بعد از این اتفاق گریه نمیکنند. این رویداد دردناک است و وقتی به ما مراجعه میکنند که با سوگ حل نشده و افسردگی درگیرند.
ریشه بیان نکردن احساسات کجاست؟
کودکی، درست است؛ کودکی. کودکانی که نیازهای روحی خود را بیان میکنند و بازخورد خوبی از والدین نمیگیرند و رفتار همدلانه نمیبینند، ترجیح میدهند احساسات خود را بیان نکنند چون باور دارند این کار فایدهای ندارد چون درک نمیشوند پس بهتر است سکوت کنند. واکنش این کودکان به درد در بزرگسالی انکار است؛ گویی احساسی ندارند اما واقعیت این نیست؛ واقعیت سبک دفاعی این افراد است که با رفتارهای والدین از کودکی تا به الان در آنها شکل گرفته.
برای خیلی از پدر و مادرها سخت است که ببینند فرزندانشان عصبانی، غمگین، مضطرب و دچار استرس هستند. گرایش طبیعی آنها این است که سعی کنند موانع را رفع کنند و اوضاع را سر و سامان دهند و کاری کنند که خوشحال و با نشاط باشند، اما این رویه به آنها نمیآموزد که چطور احساسات ناراحتکنندهشان را مدیریت کنند.
بیشتر بخوانید : سن مناسب کودکان برای حضور در صفحههای مجازی
راهکارهایی برای کنترل هیجانات منفی کودک
– مهمترین راهکار در کنترل هیجانهایی مانند خشم، ترس، اضطراب و غم، پذیرش آن و استفاده از این فرصت برای نزدیکشدن به فرزندانمان است. طرح سوالات باز، همدلی، استفاده از نامهای ساختگی برای هیجانهای کودکان راهی برای نزدیک شدن به آنها و ارائه راهحل است. والدین وظیفه از بین بردن این هیجانها ندارند و فقط میتوانند به کودکان در پذیرش این احساسات و تلطیف آنها تلاش کنند.
– گاهی ریشه خشم پدر و مادر به عنوان والد، کودکی آنهاست. خیلی از هیجانهای منفی در وجود آنها به ناخوداگاه و کودکیشان مربوط است و متاسفانه آن را وارد رابطه با فرزندان میکنند. والدینی که در کودکی احساس میکردند بچههای بدی هستند، الان در جایگاه والد احساس میکنند والد بدی هستند و از رفتارهای فرزندان خود احساس بیکفایتی میکنند و این احساس آنها را خشمگین میکند.
– شنونده فعال خوبی باشید و اجازه بیان احساسات را به فرزندتان بدهید.
– در مورد هیجان کودک قضاوت نکنید و برای فروکش کردن هیجان به فرزند خود وعده ندهید تا هیجانش از بین برود.
– پس از شنیدن احساساتش رفتار همدلانه و پذیرش تمام و کمال داشته باشید و در نهایت به او کمک کنید به شیوه صحیح هیجانهای منفی خود را بروز دهد.
– معمولا سرکوب کردن کودک راه حلی است که بیشتر از سوی والدین انتخاب میشود؛ فرقی نمیکند هیجانها از نوع مثبت یا منفی باشد. یادتان باشد حتی هیجان منفی به خودی خود بد نیست اینکه میزان آن بیش از حد بشود و به گونهای ناکارآمد بروز کند، به فرزندتان آسیب میزند. سرکوب کردن والدین نتیجهای جز تشدید هیجانها و عکسالعملهای نابهنجار کودک ندارد.
والدین به روشهای متفاوت به هیجانهای منفی كودک پاسخ میدهند. برخی سهلگیر هستند: «دلیلی برای ناراحت بودنت نیست» و برخی غیر تأییدكننده هستند: «گریهات را تمام كن.» در حالی که این روشها كمکكننده نیست. چون به كودک یاد نمیدهد كه خودش را چگونه نظم ببخشد.
– وقتی والدین به طور منطقی با كودكان درباره احساساتشان حرف میزنند، خیلی یكدلتر هستند و به روشهای مفیدتری برای غلبه بر مشکلاتشان دست پیدا میکنند. محققان به این کار، آمادهسازی هیجانی میگویند که با موفقیتهای كودک ارتباط دارد.
نکته آخر
كودكان از خودصحبتی یا گفتار درونی فایده میبرند. تحقیقات نشان داده كه بخشی از تواناییهای برنامهریزی کردن به تواناییهای كلامی بستگی دارد. در یک آزمایش، محققان از كودكان خواستند درباره یک بازی با صدای بلند فكر كنند. پیشدبستانیهایی كه از لغات و عبارات برای خودنظمبخشیشان استفاده میکنند، بهتر میتوانند خواستههایشان را به تأخیر بیندازند و برای پاداش بیشتر صبر کنند.